طراوت باران

دوستانه

 

میان ماندن و نماندن

فاصله تنها یک حرف ساده بود

از قول من

به باران بی امان بگو :

دل اگر دل باشد ،

آب از آسیاب علاقه اش نمیافتد

 

 

ديدی غزلی سرود؟


عاشق شده بود.


انگار خودش نبود


عاشق شده بود.


افتاد.شکست . زير
باران پوسيد


آدم که نکشته بود .


عاشق شده بود

 



 

 

 

تو را هيچگاه نمي توانم از زندگي ام پاک کنم چون تو پاک هستي مي توانم

 

تو را

 

 

 خط خطي کنم که آن وقت در زندان خط هايم براي هميشه ماندگار ميشوي و

 

 

 

وقتي که نيستي بي رنگي روزهايم را با مداد رنگي هاي يادت رنگ مي زنم

 



نظرات شما عزیزان:

وحید
ساعت15:42---30 خرداد 1391
ممنون که سرزدی. لینکت کردم.

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:,ساعت 17:23 توسط ترنم ترنم| |


Power By: LoxBlog.Com