طراوت باران
دوستانه
گذشته مشهود است بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته ناگریز شمعی بی پروانه يك بار خواب ديدن تو... به تمام عمر ميارزد پس نگو... نگو که روياي دور از دسترس، خوش نيست... قبول ندارم گرچه به ظاهر جسم خسته است، ولي دل دريايست... تاب و توانش بيش از اينهاست. دوستت دارم و تاوان آن هرچه باشد براي عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده . براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير . براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن . براي عشق بمير ولي كسي رو نكش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش
نظرات شما عزیزان:
گذشته در چشمانم مانده است
عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم
چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی
ور میمانم و بی تفاوت می گذرم
که نفهمی هنوز هم دوستت دارم
آسمان پر باران چشم هایم
بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش
بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد
وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟
اگه دوست داشتی به وبلاگ منم سر بزن خوشحال می شم. اگه خواستی تبادل لینک کنیم پیغام بده تا منم زودی لینکت کنم.
Power By:
LoxBlog.Com |